هر که به سودای چون تو یار بپرداخت
هر که به سودای چون تو یار بپرداخت
هر که به سودای چون تو یار بپرداخت
هر که به سودای چون تو یار بپرداخت
هر که به سودای چون تو یار بپرداخت
هر که به سودای چون تو یار بپرداخت
هر که به سودای چون تو یار بپرداخت
هر که به سودای چون تو یار بپرداخت
همتش از بند روزگار بپرداخت
همتش از بند روزگار بپرداخت
همتش از بند روزگار بپرداخت
همتش از بند روزگار بپرداخت
همتش از بند روزگار بپرداخت
همتش از بند روزگار بپرداخت
همتش از بند روزگار بپرداخت
همتش از بند روزگار بپرداخت
در غم تو سخت مشکل است صبوری
در غم تو سخت مشکل است صبوری
در غم تو سخت مشکل است صبوری
در غم تو سخت مشکل است صبوری
در غم تو سخت مشکل است صبوری
در غم تو سخت مشکل است صبوری
در غم تو سخت مشکل است صبوری
در غم تو سخت مشکل است صبوری
خاصه که عالم ز غم گسار بپرداخت
خاصه که عالم ز غم گسار بپرداخت
خاصه که عالم ز غم گسار بپرداخت
خاصه که عالم ز غم گسار بپرداخت
خاصه که عالم ز غم گسار بپرداخت
خاصه که عالم ز غم گسار بپرداخت
خاصه که عالم ز غم گسار بپرداخت
خاصه که عالم ز غم گسار بپرداخت
عشق تو در مرغزار عقل زد آتش
عشق تو در مرغزار عقل زد آتش
عشق تو در مرغزار عقل زد آتش
عشق تو در مرغزار عقل زد آتش
عشق تو در مرغزار عقل زد آتش
عشق تو در مرغزار عقل زد آتش
عشق تو در مرغزار عقل زد آتش
عشق تو در مرغزار عقل زد آتش
از تر و از خشک مرغزار بپرداخت
از تر و از خشک مرغزار بپرداخت
از تر و از خشک مرغزار بپرداخت
از تر و از خشک مرغزار بپرداخت
از تر و از خشک مرغزار بپرداخت
از تر و از خشک مرغزار بپرداخت
از تر و از خشک مرغزار بپرداخت
از تر و از خشک مرغزار بپرداخت
لعل تو عشاق را به قیمت یک بوس
لعل تو عشاق را به قیمت یک بوس
لعل تو عشاق را به قیمت یک بوس
لعل تو عشاق را به قیمت یک بوس
لعل تو عشاق را به قیمت یک بوس
لعل تو عشاق را به قیمت یک بوس
لعل تو عشاق را به قیمت یک بوس
لعل تو عشاق را به قیمت یک بوس
کیسه بجای یکی هزار بپرداخت
کیسه بجای یکی هزار بپرداخت
کیسه بجای یکی هزار بپرداخت
کیسه بجای یکی هزار بپرداخت
کیسه بجای یکی هزار بپرداخت
کیسه بجای یکی هزار بپرداخت
کیسه بجای یکی هزار بپرداخت
کیسه بجای یکی هزار بپرداخت
هجر تو افتاد در خزانهٔ عمرم
هجر تو افتاد در خزانهٔ عمرم
هجر تو افتاد در خزانهٔ عمرم
هجر تو افتاد در خزانهٔ عمرم
هجر تو افتاد در خزانهٔ عمرم
هجر تو افتاد در خزانهٔ عمرم
هجر تو افتاد در خزانهٔ عمرم
هجر تو افتاد در خزانهٔ عمرم
اولش از نقد اختیار بپرداخت
اولش از نقد اختیار بپرداخت
اولش از نقد اختیار بپرداخت
اولش از نقد اختیار بپرداخت
اولش از نقد اختیار بپرداخت
اولش از نقد اختیار بپرداخت
اولش از نقد اختیار بپرداخت
اولش از نقد اختیار بپرداخت
خاطر خاقانی از برای وصالت
خاطر خاقانی از برای وصالت
خاطر خاقانی از برای وصالت
خاطر خاقانی از برای وصالت
خاطر خاقانی از برای وصالت
خاطر خاقانی از برای وصالت
خاطر خاقانی از برای وصالت
خاطر خاقانی از برای وصالت
گوشهٔ دل را به انتظار پرداخت
گوشهٔ دل را به انتظار پرداخت
گوشهٔ دل را به انتظار پرداخت
گوشهٔ دل را به انتظار پرداخت
گوشهٔ دل را به انتظار پرداخت
گوشهٔ دل را به انتظار پرداخت
گوشهٔ دل را به انتظار پرداخت
گوشهٔ دل را به انتظار پرداخت